این مطلب زیر را دقت کنید:
طبیعی است كه طرفداری مردم از پرچم خراسانی، به خاطر ظلم و ستم و ویرانی و كشتاری است كه از طرف سپاهیان سفیانی به مردم این منطقه میرسد و روایتهای تاریخی میگوید: سفیانی وارد كوفه میشود و لشكریانش را سه روز آزاد میگذارد كه هر كاری انجام دهند و از مردم آن سرزمین 60 هزار نفر را میكشد».9
هنگام ورود پرچمهای سیاه به عراق، آرامش و استقراری نسبی در این كشور به وجود میآید و البتّه اعمال و رفتار جنجال برانگیز محدودی كه توسط باقیماندههای سپاهیان سفیانی به وجود میآید، تا حدودی این آرامش نسبی را بر هم میزند. پس از گذشت مدّت زمانی كه روایات آن را به دقّت مشخّص نكردهاند، مهدی(عج) در مكّه ظاهر میشود و این پرچمهای سیاه، بیعت خود را با ایشان اعلام میكنند و در برخی از روایتها آمده است: و پرچمهای سیاه برای بیعت با مهدی(عج) كسانی را [به نمایندگی] میفرستند».
ما در اینجا، چندان به تحرّكات مهدی(عج) در مدینه و مكّه و جنگ اهواز» نمیپردازیم، امّا به طور خلاصه میگوییم: امام(عج) پس از سر و سامان دادن اوضاع در مسیر خود، وارد عراق میشود و در وسط كوفه فرود میآید، امام باقر(ع) یادآور شده است كه فرود آمدن او در [شیئی با] هفت گنبد نورانی است و شاید این توصیفی باشد از وسایل نقلیهای كه در آن زمان به كار میرود. امام باقر(ع) فرمود: قائم آل محمّد(ص)، در هفت گنبد از نور فرود میآید و هیچ كس نمیداند كه او در كدام گنبد است تا اینكه در كوفه فرود میآید». این روایت اشاره به میزان سرّی و محرمانه بودن كارهای امام دارد كه ایشان هنگام ورود به كوفه از آن تاكتیك استفاده میكنند و این خود، بیانگر وجود حالت عدم استقرار و آرامش است. پس از آن، امام شروع به سامان دادن اوضاع داخلی میكند تا اینكه نقطة عطفی در كلّ جهان باشد و كلّ جهان سامان یابد.
برخی روایات یادآور شدهاند كه هنگام ورود امام(عج) سه جریان ی اثرگذار در این منطقه وجود دارند. امام باقر(ع) میفرمایند: مهدی(عج) وارد كوفه میشود و در كوفه سه پرچم است كه به جوش و خروش درآمده و آشفته حالاند و این سه پرچم به امام میپیوندند»
شاید نظر درست این باشد كه این جریانها، باقیماندههای شكست خوردة حكومتهای پیشین باشند كه مخفیانه در عراق به دور از چشم یاران پرچمهای سیاه فعّالیت میكنند. امام(عج) كار خود را با پاكسازی این عناصر آغاز میكنند، زیرا آنان به وسیلة معجزاتی كه امام از مكّه تا مدینه انجام داده، هدایت نمیشوند و راهی جز تصفیه حساب خونین و جنگ با آنها، باقی نمیماند. به همین دلیل امام باقر(ع) فرمودند: قائم آل محمّد(ع) كاری نو انجام میدهد و حكمی تازه صادر میفرماید كه پذیرش آن برای عربها سخت و سنگین است. كار ایشان تنها با شمشیر است و از هیچ كس توبه پذیرفته نمیشود و كار او بیعیب و نقص است و در راه خدا، سرزنش هیچ سرزنشگری به او كارگر نیست»
او با این حمله برخی را نسبت به نسب خویش به شك میاندازد. تا جایی كه بعضیها میگویند: اگر او از فرزندان فاطمه(س) بود به مردم رحم میكرد». امام صادق(ع) میفرماید: قائم پیش میآید و به بازار میرسد و مردی از فرزندان پدرش به او میگوید، تو با این كارها، باعث رَم كردن و سراسیمه شدن مردم میشوی، آیا این به دلیل فرمان و نوشتهای از جانب پیامبر(ص) است؟ گفت: در میان مردم، مردی كه قدرتمندتر از او باشد، نیست سپس مردی از عجم به پا میخیزد و میگوید: ساكت میشوی یا گردنت را بزنم؟ در این هنگام قائم(عج) نوشتهای را از جانب پیامبر، بیرون میآورد».
در این هنگام اوضاع آن دیار سامان می گیرد و خورشید تمدّن از نو شروع به پرتوافكنی میکند و جهان را فرا می گیرد.
درباره این سایت